دست های خالی سینمای ایران در معرفی پدیده ها
بازی هایی در تاریخ سینما هستند که تکرار نشدنی به نظر می رسند. البته شرایط و مقطع اجتماعی که فیلم در آن ساخته می شود هم در جریان ماندگاری نقش بازیگران تأثیر بسیاری می گذارد. کمتر کسی می تواند بازی جمشید مشایخی را فیلم «کمال الملک» یا بازی علی نصیریان را در «آقای هالو» و «پستچی» و داریوش ارجمند در فیلم «ناخدا خورشید» فراموش کند. همچنین در سطح سینمای جهان بازی اورسن ولز در فیلم «همشهری کین» مثال زدنی است. پدیده شدن یک بازیگر متأثر از فیلمنامه، نوع هدایت کارگردان، قریحه و استعداد و… است، اما به جز مواردی که توانستند به موفقیت های جهانی برسند، در این سال ها کمتر شاهد پدیده ای در زمینه بازیگری بودیم که بتوانند در ذهن مخاطبان ماندگار شوند. در گزارش شماره گذشته با جمعی از بازیگران و منتقدان صحبت کردیم که هر کدام از زاویه ای به این مسأله نگاه کردند. هانیه توسلی در این خصوص به بانی فیلم گفت: به نظرم در ۱۵ سال گذشته کل سینمای ایران پیشرفت کرده است؛ چون فیلم های ما صاحب اسکار شد و خود اصغر فرهادی پدیده است. در زمینه بازیگری هم شهاب حسینی جایزه ویژه بازیگری جشنواره کن را دریافت کرد و این در سینمای ما سابقه نداشت. حمیدرضا آذرنگ نیز در این رابطه گفت: متأسفانه در جامعه ما نه تنها در عرصه هنر بلکه در عرصه های سیاسی و اقتصادی هم نشان دادیم که مردم شورطلبی هستیم و کمتر اجازه می دهیم که این شور به شعور تبدیل شود. به همین دلیل، برای بسیاری از گزینه های هنری که درخشش فوق العاده ای دارند- با وجود اینکه دریافت واقعی از طرف مخاطب نسبت به آن ها صورت نمی گیرد- از وحشت متهم شدن به بی سوادی، ایستاده دست می زنند، اما در چشم های آن ها می شود ندانستن را فهمید. بهزاد عشقی نیز در این رابطه به بانی فیلم گفت: به نظرم سینمای ما شخصیت پردازی عمیق دهه های پیشین را ندارد؛ یعنی بازیگران بدون عقبه و مسائل لازم نمی تواند بازی درخشانی ارائه دهند. برای بازی درخشان باید نقش و شخصیتی وجود داشته باشد. در حال حاضر سینمای ما ضد شخصیت، روایت و هدفمندی است و در متن چنین سینمایی قطعا شخصیت ماندگار و بازیگران پدیده کم هستند. دوران ما یکبار مصرف است و دیگر ستاره های تراز اول وجود ندارند و دوران متوسط هاست.
ستاره اسکندری:
پدیده بودن یک قریحه ذاتی است
ستاره اسکندری در این رابطه که چرا زمان تولد پدیده های سینما در زمینه بازیگری نسبت به گذشته محدودتر شده است، به بانی فیلم گفت: فکر می کنم به دلیل شرایط روز است که جریانی وجود ندارد و متأسفانه در دنیای مجازی امروز همه چیز به سطح آمده و انعقاد کاملی در خصوص یک جریان صورت نمی گیرد. غلبه اقتصاد و گسترش دنیای مجازی باعث شده که شاهد حضور ستاره ای نباشیم و همه چیز رو به مصرف گرایی پیش می رود. در گذشته تا این اندازه مسائل اقتصادی غلبه نمی کرد و حداقل همه گیر نبود و اندیشه و تفکر همراه هنر بود، اما الآن نحوه ارائه همه چیز به شیوه ای شده که نوع کارها شبیه یکدیگر می شود.
اسکندری در پاسخ به این پرسش که مجموع چه شرایطی در پدیده شدن یک بازیگر نقش دارد و آیا تفاوتی میان پدیده و ستاره وجود دارد یا نه، توضیح داد: پدیده با ستاره به مفهوم سوپراستار بودن، متفاوت است. به عنوان مثال، از نظرم پرویز فنی زاده یک پدیده در زمینه بازیگری است، اما هیچوقت برجسته نشده است. گاهی هم پدیده شدن با هم اتفاق می افتد؛ مانند بهروز وثوقی که هم در زمینه بازیگری در مرتبه خوبی است و هم از لحاظ سوپراستار بودن. ما بیشتر از هر زمانی این پدیده ها را در سینمای قبل از انقلابمان می دیدیم.
وی خاطرنشان کرد: پدیده بودن چندان منوط به شرایط نیست، اما در خصوص سوپراستاری این موضوع صدق می کند. کی، کجا و چگونه بودن در شرایط سوپراستاری خیلی می تواند مؤثر باشد، اما پدیده بودن بیشتر یک قریحه ذاتی است. حتما شرایط و معرفی این پدیده ها تأثیرگذار است، اما در نهایت یک قریحه و بیشتر به یک نبوغ نزدیک است، اما سوپراستاری لزوما این طور نیست.
اسکندری در پاسخ به اینکه اگر قرار باشد نمونه یک نقش خوب را در سینمای ایران و جهان مثال بزنید، گفت: نمی توانم یک تک نقش نام ببرم و به حدی زیادی هستند که قابل گفتن نیستند. به اندازه تمام فیلم ها و نقش های خوب شگفت زده شدم و تفاوتی ندارد. دلیل علاقه به نقش ها بیشتر وابسته به تأثیری است که بر ذهن و شخصیت من می گذارند. همه ما خیلی از اوقات تحت تأثیر قهرمان های داستان ها هستیم و با دیدن آن ها شخصیت های ما کامل تر شده یا سعی کردیم نقاط ضعف خود را کمتر کنیم. به عنوان یک بازیگر وقتی شخصیتی را بازی می کنم؛ به دلیل اینکه سعی می کنم خیلی از شخصیت خودم جدا شوم، گاهی بعضی مسائل را یاد گرفتم. به عنوان مثال در سریال «نرگس» قوی بودن را در زندگی ام یاد گرفتم. هنوز با خیلی از نقش هایی که بازی می کنم یا می بینم، سعی می کنم خودم را به اصطلاح رتوش کنم.
حسین سلطان محمدی:
تولید انبوه به کیفیت بازی ها لطمه می زند
حسین سلطان محمدی منتقد در خصوص اینکه چرا حضور پدیده ها در سینما در زمینه بازیگری نسبت به گذشته محدودتر شده است، به بانی فیلم گفت: مصرف فیلم بیشتر از گذشته شده است. زمانی که بازیگران قدیمی تر کار می کردند، فیلم کمتر ساخته می شد و منابع توزیع فیلم محدودتر بود. به همین دلیل، بازیگران و دیگر عوامل برای اینکه در گردونه رقابت باشند و بهتر دیده شوند، بهترین کار خود را ارائه می دادند. در حال حاضر از حالت هنرمند به تکنیسین رسیدیم؛ یعنی افراد فنی هستند که پاسخ مصرف سریع را می دهند. به همین دلیل در این مصرف انبوه و نیاز شدید به تولید فیلم های پیاپی، تمرکز کمتر می شود و محصولات مختلف شنیداری و دیداری هم به این مصرف انبوه دامن زده اند و هم زمان های مخاطب را برای دیدن فیلم های مورد نظر کمتر کرده اند. زمانی که خسرو شکیبایی شروع به کار کرد و تبدیل به چهره شد، تلویزیون ما دو کانال بیشتر نداشت، اما الآن با احتساب کانال های داخلی و برون مرزی حدود ۶۰ کانال داریم که باید زمان های آن را با فیلم پر کنیم. در حقیقت تکراری هم نمی توانیم کار کنیم و به طور مرتب احتیاج به تولید داریم و در این شرایط کیفیت بازی بازیگران و عوامل جزو اولویت های اصلی محسوب نمی شود.
سلطان محمدی ادامه داد: بیشتر دوستان کارگردان برای پاسخگویی به نیاز فوری چندان کیفیت را مد نظر قرار نمی دهند و حساس نیستند که ما تمام آن چیزی را که باید می بینیم یا تنها از این صحنه به آن صحنه حرکت می کنیم؛ چون در بسیاری از آثار فعلی اشکالات ساده صحنه و بازیگری و آنچه باید کنترل شود را می بینیم. اما در قدیم به دلیل محدود بودن تولید و امکان نمایش برای دیده شدن حداکثر تلاش خود را می کردند تا محصول نهایی خوب و با کیفیت باشد.
سلطان محمدی در پاسخ به این پرسش که چرا پدیده های بازیگری، دوران درخشش کوتاهی دارند و آیا این خود خواسته است یا سینما این شرایط را تحمیل کرده است، گفت: تصور می کنم شرایط روز به شیوه ای است که بعضی مسائل را به بازیگران و باقی عوامل تحمیل کرده و از آن ها کار صد در صد و کامل نمی خواهند. ما به پدیده هایی می رسیم که حتی خود بازیگران هم شاکی می شوند و صرف زیبایی جسمی، رابطه و با هزینه در سینما کار می کنند. در حقیقت بازیگر حکم تکنیسینی را دارد که فعلا کارش باید به سرانجام برسد تا اینکه بعد کار دیگری انجام دهد و تبدیل به بساز و بفروش شده اند. کسانی که دیر فیلم می سازند، اما کیفیت را مد نظر قرار می دهند، آثار قابل اعتنایی دارند. به عنوان مثال؛ بازی لیلا حاتمی در رگ خواب و فاطمه معتمد آریا در آبا جان فراموش نشدنی هستند. این کم کاری و کار با کارگردانان خوب، بازیگران را در اوج نگه می دارد اما انبوه بازیگران ما در تولید آثار لحظه ای بدون توجه به کیفیت غرق شدند.
محمد حاتمی:
پدیده ها زاییده یک جریان هستند
محمد حاتمی در خصوص اینکه چرا حضور پدیده ها در سینما در زمینه بازیگری نسبت به گذشته محدودتر شده است، به بانی فیلم گفت: اصولا پدیده در شخص یا فرد نیست، بلکه در جریان و اندیشه است. زمانی پدیده به وجود می آید یا انفجاری اتفاق می افتد که زاییده یک جریان باشد. وقتی زمینه یا بستر مناسبی وجود نداشته باشد، ما دنبال چه پدیده ای می گردیم؟… یک مادر نه ماه منتظر می ماند تا فرزندش به دنیا بیاید، اما وقتی جنینی وجود نداشته باشد یا در نطفه خفه شده باشد، چه انتظاری می توانیم داشته باشیم. مدارس بازیگری ما چطور درس می دهند که انتظار ظهور پدیده های عجیب را داشته باشیم.
حاتمی با تأیید اینکه تولد یک پدیده در زمینه بازیگری وابسته به شرایط اجتماعی است، اضافه کرد: وقتی آموزش درستی نباشد، نمی توانیم انتظار یک پرورش درست را داشته باشیم. ما فرسنگ ها با حد نرمال جهانی فاصله داریم و به طور کلی نوع نگاه ما به سینمای ایران متفاوت از سینمای جهان است. بخشی از سینما فیلمنامه است و فیلمنامه وابسته به اندیشه است و ما از لحاظ تکنیکی در سطح پایین قرار داریم و همچنین در شیوه های اجرایی دچار فقر هستیم و نمی توانیم کاری انجام دهیم.
وی با اشاره به اینکه امروز همه به اینترنت دسترسی دارند، خاطرنشان کرد: وقتی دستمزد یک بازیگر در هالیوود به اندازه چند فیلم سینمایی در ایران است، چه مقیاس عادلانه و عقلانی در این رابطه می تواند وجود داشته باشد؟
این بازیگر در خصوص اینکه چرا دوره درخشش بازیگران کوتاه شده است، توضیح داد: فکر می کنم علت در ضعیف بودن پشتوانه است. به عنوان مثال؛ شهاب یک جرقه نورانی است که سریع خاموش می شود، اما ستاره همیشه فروزان است. اگر بازیگران در روش های مختلف تعلیم دیده باشند و سبک های مختلفی بازی کرده باشند، در همه جا ماندگار می شوند. بحث تفاوت میان بازیگران تئاتر و سینما درست نیست و خیلی سریع سرد شد؛ چون اصولا بخشی از یاد گرفتن این حرفه اکتسابی و باقی آن ذاتی است. وقتی برای یاد گرفتن با روش های جهانی سر و کار نداشته باشیم و تعامل وجود نداشته باشد، اتفاق خاصی نمی افتد و باید به همین شرایط بسنده کنیم. در حال حاضر برای انجام هر کاری بهترین روش را انتخاب می کنند و تکنولوژی تغییر کرده است. تجهیزات باید به روز شود و اگر نشود، توقعات ما باید در همین دیروز بماند.
منبع: بانی فیلم