۲۵ – نام سری سینمایی: Indiana Jones (ایندیانا جونز)
۲۵ – نام سری سینمایی: Indiana Jones (ایندیانا جونز)
۵۰ – نام سری سینمایی: Star Trek (پیشتازان فضا) / نسخه های بازسازی شده
خلاصه داستان:
داستان فیلم که در سال ۱۹۲۰ و در شهر وین رخ می دهد ، درباره ی دختربچه ای مهربان هست که پدرخوانده اش در شب کریسمس، به او یک عروسک خاص و ویژه هدیه می دهد که…
مدت زمان انیمیشن: 110 دقیقه
ژانر: اکشن، خانوادگی، فانتزی
از درون قصه های «سفر به دنیال اسرار» به سال ۱۹۶۲ این ابرقهرمان زاده شد. هیچ یک از قهرمانان «کمیک بوک ها» همانند او نتوانسته اند ارتباطی اسطوره ای بین خود ایجاد سازند. «ثور» از میان اسطوره های کهن «نورس» (اسکاندیناوی) می آید و توسط کریس همسورث به کمک چکش «خداوند رعد» به نبرد علیه ابر بدطینت ها و موجودات غول آسای بیگانه، بر می خیزد.
«دانکرک» آخرین فیلم کریستوفر نولان، نام شهری در شمال فرانسه است. روایت فیلم به رویدادی تاریخی و مهم در جنگ جهانی دوم اشاره دارد. اواخر میو اوایل ژوئن 1940 (خرداد 1319) ارتش آلمان، نیروهای متفقین را تا این شهر ساحلی بهعقب راند و حدود 400 هزارنفر از نیروهای متفقین در این منطقه محاصره شدند.
تصویر تماشاگر مبهوت و تاریخ مخدوش!
طبق مستندات تاریخی، دولت بریتانیا تصور میکرد ارتش آلمان نازی به پیشروی در ساحل دانکرک ادامه خواهد داد و ارتش بریتانیا را در آنجا نابود خواهد کرد. در واقع اگر 400 هزار نیروی انگلیسی در شهر دانکرک نابود میشدند، ساکنان لندن هم اکنون به زبان آلمانی سخن میگفتند و سرنوشت جنگ جهانی دوم و سرنوشت سیاسی دنیا، ملتها و دول تغییر اساسی میکرد. در صورت نابودی نیروهای انگلیسی، آلمان نازی با فتح بریتانیا و فرانسه فاتح جنگ جهانی دوم میشد. انگلیسیها عملا نقشهای برای خارج کردن سربازانشان از ساحل دانکرک نداشتند و کار به جایی رسید که دولت وقت بریتانیا فراخوانی عمومی صادر کرد تا قایقهای مردمی برای نجات مردم روانه سواحل بریتانیا شوند.
دانکرک، آخرین فیلم استادکار بزرگ سینما، کریستوفر نولان روایتی پراکنده، معلق و نامفهوم از این رویداد تاریخی است. دانکرک بدترین فیلم کارنامه ستاره جهان فیلمسازی محسوب میشود. او یک فیلم جنگی بسیار عظیم ساخته و در ساخت فیلم جنگی بزرگترین و مهلکترین اشتباههای دوران حرفهای خود را مرتکب شده است. نخستین اشتباه بزرگ نولان این است که برخلاف فیلمهای دیگرش، تمرکزی روی قهرمان اصلی ندارد. به هر حال نولان از آن دسته فیلمسازانی است که برخلاف قواعد مرسوم کمپانیها فیلم میسازد و نظارتی محتوایی و فرمی روی آثارش از سوی تهیهکننده یا صاحبان کمپانیها نیست. خودسری در نگارش فیلمنامه عملا نولان را به قهقرا برده است و فیلم با عدم تمرکز بر قهرمان اصلی، در خلال روایت فیلم، بدمنها و شرورها و جبهه آلمانی را از فیلم حذف کرده است. در فیلم جنگی آنچه فاصله مخاطب را با فیلم کم میکند قهرمانی است که تماشاگر او را حس کند و احساس همذات پنداری را در تماشاگر تحریک کند. در واقع قهرمان یا قهرمانان هستند که شعاع داستانی و مسیر روایت را تعیین میکنند. در فیلم دانکرک، روایت نولان در شعاع دراماتیک مشخصی حرکت نمیکند و ادابازی فرمی عملا کلیت و ماهیت اثر را به قهقرا میبرد.
بعد از انقلاب بود که به عنوان شهردار انتخاب شده بود. مکانات شهداری کم بود.
شب شده بود و باران شروع به باریدن کرد ، آقا مهدی لباسش را پوشید و بیل به دست از خانه بیرون رفت تا راه آب هایی که خراب شده ، شخصا درست کند. به او گفتند آقا الآن شب است و بهتر است به خانه بروید لطفا فردا صبح دستور بدهید تا سایرین این کار را انجام دهند ، شما شهردار این شهر هستید این کارها در شان شما نیست !!
آقا مهدی گفت چون امکانات ما کم است نمی توانیم هر تصمیمی را بگیریم و فعلا همین کار از دستم بر می آید و همچنین فردا دیگر نیازی به این کار من نیست چون الآن باران می آید ، و حالا نیاز به کمک است و این مسئولیت و وظیفه من است که به امور شهر و مردم رسیدگی کنم.
بیش از ۳۰ سفارتخانه کشورهای اسلامی و غیراسلامی متقاضی شرکت در مراسم افتتاحیه پروژه محمد رسولالله شدند.
به گزارش فارس، هم اکنون درخواست حضور ۳۰ تن از سفرا در مراسم افتتاحیه این سریال انیمیشن تاریخی، در کمیته برگزاری مراسم افتتاحیه در حال بررسی است.
همچنین به دلیل استقبال بیش از پیش بینی شرکت های دولتی و خصوصی برای حضور به عنوان اسپانسر و حامی مالی سریال انیمیشنی محمد رسول الله(ص)، کمیته مدیریت پروژه تولید سریال گزینش از میان متقاضیان اسپانسرینگ را آغاز کرده است.
براساس اعلام کمیته مدیریت پروژه محمد رسول الله(ص) گزینش اسپانسرها بر اساس سوابق انقلابی و خدمت به اسلام و انقلاب اسلامی صورت می گیرد و اشخاص حقیقی و حقوقی دارای سوابق ضدیت یا مخالفت با دین مبین اسلام و نظام مقدس جمهوری اسلامی را هیچ راهی برای مشارکت در پروژه بزرگ تولید سریال انیمیشنی محمد رسول الله (ص) نیست.
مراسم افتتاحیه پروژه در تاریخ ۱۵ آذر ماه سال جاری مصادف با میلاد با سعادت پیامبر اعظم (ص) و در راستای تجدید میثاق با آرمان های بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی امام خمینی رحمه الله علیه و رهبر معظم انقلاب حضرت امام خامنه ای مدظله برگزار می شود.
نوح 2014 ( Noah) نام فیلمی حماسی مذهبی است به کارگردانی دارن آرونوفسکی و بازی بازیگرانی همچون راسل کرو، جنیفر کانلی، داگلاس بوث، لوگن لرمان، اما واتسون، آنتونی هاپکینز و ری وینستون که در ۲۸ مارس ۲۰۱۴ اکران شد. امتیاز دهی این فیلم از ابتدای اکران از ۸٫۱ در IMDB به ۶٫۷ پایین آمده و نقد ها و نظرات کاربران اغلب از این فیلم انتقاد می کنند. در اغلب کشور های عرب نشین یا مسلمان مانند امارات متحده، این فیلم تحریم شد. کارگردان این فیلم دارن آرونوفکسی می باشد که کارگردان فیلم مشهور و برنده جایزه اسکار قوی سیاه است.
نام فیلم: نوح « Noah»
کارگردان: دارن آرونوفسکی
تهیه کنندگان: دارن آرونوفسک، اسکات فرانکلین، ریک کیدنی، مری پرنت
نویسندگان: دارن آرونوفسکی ، جان لوگان
بازیگران :راسل کرو، جنیفر کانلی، داگلاس بوث، لوگن لرمان، اما واتسون، آنتونی هاپکینز ،
محصول : 2014
نقد: مصطفی سیدآبادی
ساختار آخرالزمانی در فرم و روایت:
ساختار فیلم نوح بیشتر آخرالزمانی است تا داستان تاریخی پیامبران
ژانر علمی تخیلی بجای ژانر حماسی تاریخی:
کاربران ایرانی، تصاویری از حضور شهید مدافع حرم، محسن حججی در پیاده روی اربعین، در شبکههای اجتماعی به اشتراک گذاشتند؛ کاربران نوشتند: "پیاده روی اربعین را مدیون شما هستیم".
این عکسها عکسهایی است که یهودیان در دنیا منتشر کردند تا همه بدانند که هیتلر و نظامیانش با آنها چه کردند، اما آنها الان خودشان همان جنایت ها را با فلسطینیان انجام میدهند.
* انجمن اربعین حسینی اروپا طی فراخوانی از تمام عاشقان حسینی دعوت کرده تا خاطرات و تجربیات خود را در قالب دستنوشته، عکس یا فیلم کوتاه جهت تبلیغ و ترویج جریان عظیم اربعین حسینی به نشانی ngo.arbaeen@gmail.com ارسال کنند.
کودک اسرائیلی: بابام بهم گفت فلسطینی ها، حیواناتی قاتل و وحشی هستن؟
کودک فلسطینی: بابای من بهم چیزی نگفت چون بابای تو اونو کشت!!
داستان کوتاه یک زندگی بزرگ
صادق دقیقی برای اولین فیلم سینمایی بلند خود سراغ سوژهای جنگی و مخاطبی نوجوان رفته است.
داستان فیلم به اوایل جنگ و حمله عراق به خرمشهر باز می گردد. نوجوانی بهرغم سن اندک خود، پا به پای مردان و زنان مجاهد شهر، قصد دفاع از وطن خود را دارد اما در همان ابتدا به دست نیروهای عراقی می افتد و مورد ضرب و شتم قرار می گیرد اما اعتماد عراقیها را جلب کرده و مواد غذایی، مهمات و گرای دشمن را به نیروهای ایرانی می رساند. فیلم قصۀ مقاومت دلیرانۀ مردم خرمشهر در برابر متجاوزان بعثی است که ظرفیتهای روایی و سینمایی تمامناشدنی دارد اما پرداخت نامناسب در این فیلم از شخصیت حقیقی شهید بهنام محمدی، تماشاچی را زده میکند؛ حرکت مستمر و حوصله سربر تانکهای عراقی و از این کوچه به آن کوچه دویدنهای بهنام و نهایتا رگبار گلولههایی است که بهسویش شلیک میشود و البته هیچگاه به او نمیرسد!
فیلم سینمایی شور و شیرین / درباره شهید محمد کاوه / به کارگردانی جواد اردکانی / تولید سال ۱۳۸۸
یک کردستان و یک کاوه
جواد اردکانی، دومین فیلمش پیرامون سرداران دفاع مقدس را یک سال پس از ساخت «به کبودی یاس»، به زندگانی سردار شهید محمود کاوه، اختصاص داد. اردکانی اینبار برخلاف ساخته قبلیاش و شاید به دلیل بالابردن میزان تأثیرگذاری اثرش، از بازیگران مطرح سینما استفاده نمود. بجز نقش شهید کاوه، رضا رویگری،جواد عزتی، احمد نجفی، پردیس افکاری، شبنم قلی خانی بازیگران این فیلم بودند. این امر گرچه به بالاتر رفتن کیفیت بازیهای فیلم منجر شده اما بازی نقش اول فیلم که تجربه اولین کار حرفهای حمیدرضا عمارلو است در کنار رضا رویگری باعث توجه و تمرکز کمتر و ناخودآگاه به شخصیت شهید کاوه شده است.
حرف آخرم را همان اول مطلب میزنم؛ تمام شنیدنیها، خواندنیها و همهی دیدنیهایی که تا به امروز دربارهی انیمیشن ایرانی شنیدهاید، خواندهاید و یا دیدهاید را دور بریزید و به دیدن شاهزادهی روم بروید.
با دیدن شاهزادهی روم، به احتمال خیلی زیاد تمام تصورات شما از انیمیشن ایرانی به هم خواهد ریخت. این حرفها شاید به نظر اغراق و ذوقزدگی باشد ولی تا این حد میدانم که اگر مخاطبی بدون هیچگونه اطلاعاتی دربارهی این فیلم و بدون دیدن تیتراژ ابتدایی وارد سالن تاریک سینما شود، بعید است به ذهنش خطور کند که دارد یک انیمیشن ایرانی را میبیند.
شاهزادهی روم در بُعد فنی و اجرایی یک غافلگیری بزرگ و دستاوردی بدیع برای صنعت نوپای انیمیشن ماست. کیفیت بالای اجرایی و فنی این اثر در برخی بخشها دست کمی از تولیدات روز کمپانیهای بزرگ انیمیشنسازی جهان ندارد و حتی در بخشهایی نیز به تولیدات بازارپُرکن استودیوهای اروپایی-آسیایی و حتی شرکتهای کوچکتر هالیوودی طعنه خواهد زد. این تعریف با توجه به این واقعیت است که هزینهی ساخت این اثر، به احتمال زیاد به اندازهی پول دستمزد چند نفر از عوامل و تیم تولیدی اینگونه آثار هم نباشد.
بیشتر انیمیشنهای سهبعدی ایرانی از دو اشکال عمده در بُعد فنی و تکنیکی رنج میبرند که در همان بدو مواجهه با اثر، این اشکالها به چشم میآید و مخاطب میفهمد که با یک انیمیشن سینمایی ایرانی طرف است؛ اولی طراحی ضعیف شخصیتها و کاراکترهاست و دومی حرکتهای تصنعی، خشک و سکتهدار این کاراکترها در یک اثر. اما در شاهزادهی روم این ضعفها دیده نمیشود و طراحی شخصیتها و کاراکترسازی در بالاترین سطح و نزدیک به استاندارهای روز انیمیشنسازی دنیا صورت گرفته است. فضا و بکراندسازیهای خوب و باورپذیر و منطبق با قصه، همراه با یک کارگردانی خلاقانه، از انیمیشن شاهزادهی روم یک فیلم سینمایی جاندار و قابل اعتنا ساخته است. به اینها اضافه کنید دوبله و صداگذاری خوب را.
نقد انیمیشن شاهزاده روم
جواهری در قصر محصول سال 2003 کره جنوبی است. قصه این مجموعه در مورد دختری بنام یانگوم است که در 8سلگی وارد قصر می شود. او برای فعالیت در بخش آشپزی قصرآماده می شود. هان که دوست مادر او است، بعداز مدتی به بزرگترین سرآشپزقصرتبدیل می شود. بعداز مدتی این دو به اتهام مسموم کردن امپراطور به جزیره ای تبعید می شوند. یانگوم تنها راه ورود به قصر را پزشک بودن می بیند. بنابراین با این عنوان وارد قصر شده و به پزشک مخصوص پادشاه تبدیل می شود. نمایش تصاویر با رنگ ولعاب آشپزی، در فضایی ملموس اما نوین، موسیقی و خلاقیت های دختران جوان هرچه بیشتر تماشاگران را مشتاق به تماشا می کند. لوکیشن های متنوع در فضاهایی نا شناخته برای مردم ما که هرچه بیشتر به جذایت آنها افزوده است.
اسطوره سازی رسانه ای برای اسطوره های هالیوودی و بازی های ویدئویی در سایت های فارسی زبان کم نیست اخیرا ریپورتاژ آگهی زیر برای یک بازی ویدویی با شعار" مردی که هیچگاه خود را یک قهرمان ندانست…" منتشر شد.که جای تاسف دارد
کسی که از دستانش خون می چکد و... ادعای قهرمانی هم ندارد!!!!
ابتذال در مفهوم قهرمان و قهرمان سازی در هیچ بازی اتفاق نیفتاده است و...
سایت gamefa آورده: در طول تاریخ صنعت بازی های ویدیویی، همواره روایت بازی های رایانه ای حول محور یک شخصیت مثبت (پروتاگونیست) و در نقطه ی مقابل یک شخصیت منفی (آنتاگونیست) می چرخد.
کویدا گوردون جونز1
«قهرمان» در افسانهها و اسطورهشناسی به شخصی گفته میشود که به واسطه شجاعت، شاهکارهایی را میآفریند یا اهدافی فداکارانه و بزرگمنشانه را دنبال میکند. هرچند جوامع غربی معتقدند که دیگر به داستانهای اسطورهای نیازی نیست، اما امروزه به دلیل وجودِ نمایشهای رسانهای، استفاده از قهرمانان اساطیری از نسلی به نسل دیگر منتقل میگردد.
آرت سیلوربلات معتقد است اسطوره، «داستانی خیالی یا واقعی، مضمونی تکرارشونده یا شخصیتی است که از عواطفی عمیق و مشترک سخن به میان میآورند».(88) به اعتقاد وی، «مخاطب بدون هیچ پرسشی، این برنامههای اسطورهای را طبیعی میپندارد».(89)
سیلوربلات اظهار میدارد که یکی از کارکردهای اسطوره، «دمیدن ترسی همراه با احترام است ... اسطوره میتواند افراد را از تجربههای روزمره جدا و وارد حوزه امور غیر طبیعی کند. از آنجا که رویدادهای خارقالعاده و ماجراهای قهرمانانه جزو امور طبیعی زندگی نیستند، برای تأیید امکانپذیر بودن امور غیر طبیعی، اساطیر را جستوجو میکنیم».(90) شخصیتها در جریان فرآیند اساطیری به افرادی افسانهای بدل میشوند. در چنین بستری است که یکی از نمایشهای تلویزیونی در شبکه ان. بی. سی. به نام قهرمانان،2 داستانهایی را درباره مردمی عادی مطرح میکند که قادرند در فرهنگ تودهای و غیر شخصی ما تأثیرگذار باشند.
همین که شخصیتهای نمایش قهرمانان معرفی میشوند، حسی همراه با هیجان سرتاسر وجود بیننده را فرامیگیرد؛ چراکه شخصیتها افرادی عادی از تمام اقشار جامعه هستند.
کمبل در کتاب قدرت اسطوره، اذعان میدارد که در داستانهای اسطورهای، قهرمان در بدو امر، شخصیتی ناقص است: «تنها راه حقیقی برای معرفی انسان، توصیف نقصانهای اوست. انسان کامل جذابیت ندارد ... نقصانهای زندگی دوستداشتنی هستند ... بشریت، آن چیزی که شما را انسان جلوه میدهد و نه موجودی فناناپذیر و فراطبیعی، همان [چیز] دوستداشتنی است».(91)
از این روی، در قسمتهای مختلف برنامه قهرمانان با شخصیتهای چندگانه یک رقاص اینترنتی روبهرو میشویم: مردی با سابقه جنایتکارانه که از قدرتش برای بیرون آمدن از زندان استفاده میکند؛ مردی که درگیر انتخاب نیروی شر در برابر نیروی خیر است؛ و تشویقکنندهای با قدرت احیاگری و حیاتبخشی، که به نوعی تمام شخصیتها را با یکدیگر پیوند میزند. در جریان بازگویی روایت، هر یک از شخصیتها، نیروی خیر (و/یا نیروی شر) درون خویش را بازمیشناسند و قادرند کارهای بزرگ قهرمانانهای انجام دهند.
کمبل در کتاب قهرمانِ هزار چهره3 معتقد است که ماجراجوییهای قهرمان همواره از سه مرحله تشکیل میشود:
مرحله عزیمت با فراخواندن قهرمان به ماجراجویی یا سفری کاوشگرانه سروکار دارد.
مرحله شروع به رویارویی قهرمان با آزمایشها و دردسرها بازمیگردد.
مرحله بازگشت به تصمیم قهرمان برای بازگشت (یا بازنگشتن) به خانه با کولهباری از مهارتها و دانش کسبشده در جریان سفر گفته میشود.(92)