خلاصه داستان:
مهتاب زنی جوانی است که خرج تامین معاش خانواده بر عهده اوست. او به طور اتفاقی با پسر بچه ای به نام علی که از کودکان کار و خیابان است آشنا می شود و…
بازیگران
نفیسه روشن، بهنوش بختیاری، عرفان برزین، افشین سنگ چاپ، ادیب قریب، سعید نوراللهی، مرجان نکویی، اکرم علمدار، شیما حکیم پور، شیرین اتفاق، مینا پاکنهاد، سامیار صارمی، مسعود شهری، ساینا سرهنگیان، محمدرضا قائد
دکتر ابراهیم فیاض معتقدست «بوی باران» سریالی ضد امنیت ملی بود و شورای امنیت ملی نباید بگذارد چنین آثاری ساخته شود.
به گزارش سینماپرس، آخرین قسمت مجموعه تلویزیونی «بوی باران» به کارگردانی محمود معظمی و تهیه کنندگی محمدرضا تخت کشیان روز شنبه ۹ شهریورماه روی آنتن شبکه یک سیما رفت. سریالی که قرار بود در ۷۵ قسمت به پایان برسد، در ۶۵ قسمت پرونده اش بسته شد و و با وجود پایان پخش آن هنوز با انتقادها و بازخوردهایی از سوی مردم و صاحب نظران مواجه است. به همین بهانه گفتگویی با ابراهیم فیاض استاد دانشگاه تهران و عضو سابق شورای فرهنگ عمومی کشور انجام داده ایم.
ابراهیم فیاض در ابتدای صحبت خود بیان کرد: لازم است قبل از پرداخت به سریال «بوی باران»، مطلب مهمی را بیان کنم. من معتقدم کلاس هر کشوری را دو رکن معلم و پلیس تعیین می کند که به ترتیب دو بعد آموزشی و پیشگیرانه را در نظر دارند. می توانم بگویم یکی سخت افزار است و دیگری نرم افزار که جامعه را اصلاح می کند. متاسفانه در حال حاضر هر دو رکن در جامعه دچار خدشه شده اند. اگر به رکن پلیس نگاه کنیم، متوجه می شویم در جامعه پلیس آن طور که باید در رسانه نشان داده نمی شود. با توجه به اینکه ما بین چند کشور همسایه که فضای ناامنی دارند، قرار گرفته ایم اما پلیس ما با کمترین امکانات بیشترین امنیت را در ایران ایجاد کرده و می کند. حتی با وجود آنکه پلیس تعداد خیلی زیادی نیرو ندارد اما با همین تعداد پرسنل امنیت را به شکل خوبی تامین می کند.
عضو سابق شورای فرهنگ عمومی کشور با اشاره به اینکه اگر فرض شود که وظیفه دانشگاه پلیس است که تخصص ها را افزایش دهد، مطرح کرد: اگر این فرض را هم در نظر بگیریم اما آنها امکانات و پولی در اختیار ندارند و بر همین اساس تقریبا پلیس با سیلی صورت خود را سرخ نگه می دارد. حتی خیلی از امکانات ابتدایی، زیباشناسی و معماری در پاسگاه ها به شدت پایین است.
فیاض با اشاره به اینکه بسیاری امور که وظیفه پلیس هم نیست برعهده این نهاد گذاشته می شود، تشریح کرد: در بحث حجاب شورای عالی انقلاب فرهنگی اعلام کرده است که ۲۰ تا ۳۰ نهاد مسئول این مساله هستند ولی به پلیس هم می گویند تو گشت ارشاد خود را راه بینداز و حتی کارهای فرهنگی این چنینی را برعهده پلیس می گذارند.
تسلط رهبری به نظریه های رسانه ای، راهکار نقض مارپیچ سکوت رسانه های غرب
مصطفی مژدهی فر تهیه کننده «مستند فرزند دریا» گفت: این مستند با محوریت مبارزه ایرانی ها با استعمار و غارتگری انگلیسیها، در دو برهه «نبرد دلوار» و «راهزنی دریایی» اخیر لندن را روایت میکند.
به گزارش خبرگزاری موج به نقل از روابط عمومی شبکه پنج سیما، مستند «فرزند دریا» به مناسبت سالروز شهادت «رئیسعلی دلواری» مصادف با «روز مبارزه با استعمار انگلیس»، سه شنبه12 شهریورماه ساعت 15:30 روی آنتن میرود.
مصطفی مژدهی فر تهیه کننده «مستند فرزند دریا» گفت: این مستند با محوریت مبارزه ایرانی ها با استعمار و غارتگری انگلیسیها، در دو برهه «نبرد دلوار» و «راهزنی دریایی» اخیر لندن را روایت میکند.
تهیه کننده "مستند فرزند دریا" تصریح کرد: این مستند در ابتدا ویژگی های شخصیتی «رئیسعلی دلواری» سردمدار نبرد هفت ساله دلوار و نماد مبارزه با استعمار انگلیسی در ایران را تبیین و سپس سیر مبارزات این شخصیت تاریخی و مردم دلوار با انگلیسی های متجاوز به جنوب ایران در زمان جنگ جهانی اول را به تصویر می کشد.
وی افزود: این مستند در ادامه وارد تحولات روز میشود و به واکنش قاطعانه نیروهای مسلح ایران در پاسخ به توقیف غیر قانونی نفتکش ایرانی آدریان دریا به دست انگلیسی ها میپردازد. اقدامی که در این مستند، همسو با مبارزات ضد استعماری «رئیسعلی دلواری» تعریف می شود.
مستند «فرزند دریا» کاری از گروه سیاسی شبکه پنج سیما، به نویسندگی فاطمه رهنما است. این مستند از زبان یک دانشجوی پژوهشگر و ضمن گفتگو با کارشناسان تاریخ و علوم سیاسی روایت میشود.
در آن روزگاری که دشمن بر مناطق مختلفی از کشورمان تسلط پیدا کرده بود، مردان شجاعی پیدا شدند که به حکم دین، جهاد را بر خودشان واجب دانستند و فکر نکردند که با دست خالی نمیشود کاری را انجام داد؛ یکی از این افراد، رئیسعلی است. مردی جوان، در سنین جوانىِ شما جوانان، در مقابل انگلیسیها ایستادگی کرد. اگر «رئیسعلیها» در غربت به شهادت نمیرسیدند، امروز ملت ایران به این عظمت نمیرسید.
خلاصه داستان:
قیس ابن مُسهّر، نماینده امام حسین علیه السلام، با نامه ای برای سلیمان بن سُرد خزاعی به طرف کوفه می رود. در راه به دست راهداران عبیدالله بن زیاد (والی کوفه) دستگیر و به زندان افکنده می شود. قیس پیش از دستگیری نامه را از بین می برد و در زندان به همراه دیگر زندانیان برعلیه حکومت بنی امیه شورش می نماید. حصین ابن نمیر، فرمانده راهداران ، قیس را به زندان ابن زیاد در کوفه ، منتقل می کند. ابن زیاد به پیشنهاد مشاورش، خالد، از قیس می خواهد که در مسجد سخنرانی کند و به دروغ به مردم بگوید که امام حسین علیه السلام قصد بیعت با یزید لعنة الله علیه را دارد. قیس می پذیرد ، اما در روز موعود با زیرکی فراوان علیه یزید سخنرانی می کند. ابن زیاد، که به خشم آمده، او را از فراز دارالعماره کوفه به زیر می اندازد و بدین گونه پیش از واقعه غم بار کربلا به شهادت رسیده و به دیدار مولایش می شتابد.
مرتضی شایسته تهیه کننده فیلم روز واقعه: از اینکه «روز واقعه» ر ا تهیه کردم افتخار میکنم و معتقدم نام امام حسین (ع) آبرو و احترام خاصی برای ما میآورد.
این تهیه کننده پس از گذشت 15 سال از ساخت فیلم «روز واقعه» (دانلود در راسخون) با اشاره به تولید این فیلم توضیح داد: ساخت «روز واقعه» قبل از آنکه به من برسد، یکی دوبار برای ساخت آن اقدام شده بود و حتی یکبار هم در حدود 100 حلقه نگاتیو با عوامل دیگر فیلمبرداری شده بود تا اینکه متوقف شد و در خرداد سال 72 آقای بهشتی که مدیرعامل وقت فارابی بودند در یک جلسه صنفی از طریق آقای دادگو یادداشتی به من دادند که آیا آمادهاید که فیلم «روز واقعه» را تهیه کنید؟ که همانجا زیر آن نامه جواب مثبت دادم و بعد ازجلسه با آقای بهشتی صحبت کردیم تا فیلمنامه را برایم فرستادند و بلافاصله کار را شروع کردیم.
وی درباره انتخاب بازیگران این فیلم خاطرنشان کرد: برای نقش جوان «نصرانی» چند نفر از جمله پارسا پیروزفر تست دادند که جثهاش مناسب نقش نبود و نام جمشید هاشمپور هم مطرح شد و چون قهرمان فیلمهای حادثهای بود گفتند شاید آنها را تداعی کند و درنهایت به پیشنهاد من علیرضا شجاعنوری که آن زمان مسوول بینالمللی فارابی بود، انتخاب شد و با وجود اینکه آقای بهشتی اصرار داشتند، شجاع نوری مناسب این کار نیست موافتشان را جلب کردیم.
شایسته ادامه داد: برای نقش «راحله» هم افراد زیادی تست داده بودند، از جمله هدیه تهرانی که بعدها همان عکسها را مسعود کیمیایی دید و در «سلطان» از او استفاده کرد. لیلا حاتمی هم مد نظر بود که در نهایت به لادن مستوفی که یکی از افراد فرهنگی فارابی آنرا معرفی کرده بود رسیدیم و اولین فیلمش را بازی کرد.
این تهیه کننده تصریح کرد: موقعی که متنی قوی باشد و بازیگران و اهل سینما حس کنند کار خوب و جزو آثار ماندنی می شود همه میآیند و قبول میکنند. در «روز واقعه» هم از تمام تجربیات موجود و حرفهای سینمای ایران و تلویزیون استفاده کردیم و در واقع گلچینی از کسانی که در کارهای تاریخی مانند «امام علی(ع)» و «سفیر» تجربه داشتند دعوت به کار کردیم و همه هم پذیرفتند و بدون هیچ درخواستی اعلام آمادگی کردند.
Saving Private Ryan
کاپیتان میلر: فـقـط ایـنُ مـیـدونـم کـه هـر کـسـیُ کـه کـشـتـم حـس کـردم از ذاتِ خـودم دورتــر شــدم...
- پدر خوانده
سینمای ایران چند سالی است که دچار مشکل بزرگی به نام فقدان قهرمان در فیلمها شده است. نبود قهرمان از یک سو و روی آوردن فیلمسازان ایرانی به پرداختن به ضدقهرمان و فیلمهای خنثی، تبعاتی اجتماعی در پی دارد.
سینمای ایران چند سالی است که دچار مشکل بزرگی به نام فقدان قهرمان در فیلمها شده است. نبود قهرمان از یک سو و روی آوردن فیلمسازان ایرانی به پرداختن به ضدقهرمان و فیلمهای خنثی، تبعاتی اجتماعی در پی دارد. «محمد دیندار» مستندساز و منتقد سینما، موضوع جایگاه قهرمان در سینما و علت فقدان آن در سینمای ایران را در مستندی به نام «قهرمان من کو؟» مورد بررسی قرار داده است. مستند قهرمان من کو؟ پس از پخش از شبکه افق سیما، با استقبال خوبی روبهرو شده و بازخوردهایی را در میان چهرههای سیاسی، فرهنگی و سینمایی داشته است. دیندار درباره علت اینکه سینمای ایران قهرمان ندارد، توضیح میدهد.
سینمای ایران از بدو آغاز تا اوایل دهه ۷۰ سینمایی قهرمانمحور است، اما از آن دوره به بعد قهرمان کمکم از سینما حذف شد. چرا سینمای ما به سمت حذف قهرمان رفت؟
در دهه ۶۰، جامعه در فضای دفاع مقدس بود. میان مردم همدلی وجود داشت و آرمانهای انقلاب اسلامی در جامعه برقرار بود. همین موضوع قهرمانپروری را در سینما رواج میداد. شور و شوق و نشاط از جامعه به سینما تزریق میشد و متقابلاً سینماگر نیز بر اساس همان نشاط به سوی ساخت فیلم قهرمانمحور میرفت. ولی بعد از دوران دفاع مقدس مسئولان با این بهانه که دوران جنگ و دفاع تمام شده، دیگر به سینمای دفاع مقدس به طور جدی نپرداختند و از سوی دیگر سینما ظاهر روشنفکرانه به خود گرفت و نگاه فیلمسازان ایرانی به سمت جشنوارههای خارجی فیلم متمایل شد که ضدقهرمان بودند و به دنبال نمایش فضای سیاه از جامعه بودند.
سینمای ایران در مقایسه با جهان، کمتر به بازسازی زندگی قهرمانهای واقعی تمایل نشان میدهد و فیلمسازان ایرانی عموماً ترجیح میدهند قهرمانهایشان را شخصاً از صفر تا صد خلق کنند. این در حالی است که سینمای جهان (و بالاخص هالیوود) هر سال چند بیوگرافی مهم بر اساس داستانهای واقعی را به علاقمندان این سبک عرضه میکند؛ در ایران امّا نمونههای چنین آثاری انگشت شمارند.
نگاهی کلی به آثار قهرمان محور در تاریخ سینمای ایران پس از انقلاب، نشان میدهد که قهرمانهای برجسته فیلمهای ایرانی به دو گروه قهرمانهای ملی و قهرمانهای دینی تقسیم میشوند. از شاخصترین قهرمانهای دینی در فیلمهای ایرانی میتوان به شخصیت پیامبر اسلام (ص) در فیلم «محمد رسول الله (ص)» مجید مجیدی، حضرت مریم (ع) در «مریم مقدس» و حضرت سلیمان (ع) در «ملک سلیمان» هر دو به کارگردانی شهریار بحرانی اشاره کرد. مهمترین قهرمانهای ملی فیلمها نیز عبارتند از شهید چمران در «چ» ابراهیم حاتمیکیا، امام خمینی (ره) در «فرزند صبح» بهروز افخمی، حاج احمد متوسلیان «ایستاده در غبار» اثر محمد حسین مهدویان و جهان پهلوان تختی در فیلم «غلامرضا تختی» بهرام توکلی.
صدیق برمک کارگردان افغانستانی فیلم "اسامه" را در سال 2003 ساخت که فرصت اکران بین المللی پیدا کرد و جوایز مهمی از جشنوارههای معتبر کسب نمود.
داستان فیلم:
در دوران طالبان، زنی پرستار که شوهرش در جنگ های داخلی و برادرش در جنگ با روس ها کشته شده، با مادر پیر و دختر نوجوانش زندگی فقیرانه ای دارند. بیمارستانی که در آن کار می کند به افلاس افتاده، دکترها و مسئولان بیمارستان به دلیل نبود بودجه و بی اعتنایی حکومت آنجا را ترک کرده اند و در آخرین مراجعه او، شاهد خالی شدن کامل بیمارستان است.
از سوی دیگر، رفت و آمد او دخترش در سطح شهر بدون همراهی یک مرد طبق مقررات طالبان ممنوع است. مادربزرگ موهای دختر را کوتاه می کند و لباس های پدرش را به او می پوشاند تا هیبتی پسرانه پیدا کند و بتواند مادرش را در خارج از خانه همراهی کند. مادر، او را نزد یکی از دوستان سابق شوهر مرحومش که شیرینی فروشی محقری دارد می برد تا با شاگردی او، نان بخور و نمیری به خانه بیاورد. دخترک که مورد ظن و توجه یکی از افراد طالبان قرار گرفته، در دومین روز کار، به اجبار به مدرسه ای برده می شود که کارش تربیت "طالب" برای آینده حکومت است.
هنگامی که یکی از مدرسان پیر مدرسه در حمام به بچه های نوجوان آموزش غسل جنابت می دهد، شک همومی نسبت به دختر بودن دخترک برانگیخته می شود و از آن پس مدام در معرض آزار بچه ها و چشم طمع مردان طالبان است. تنها حامی او پسرکی ست که با اسفند دود کردن گدایی می کند و با اینکه روزی دخترک را با مادرش دیده و رازش را می داند، در برابر نوجوانان مهاجم از او دفاع می کند. و اوست که نام اسامه را بر دخترک می گذارد. خیلی زود و پس از یک تنبیه (آویخته شدن در چاه) راز دخترک برملا می شود و به زندان می افتد تا چند روز بعد به همراه عده ای دیگر در ملاء عام مجازات شود. یکی از این افراد یک مستندساز غربی ست که به جرم "عکسبرداری و جاسوسی علیه طالبان" به مرگ محکوم و به گلوله بسته می شود، دیگری یک زن پرستار غربی ست که سنگسار می شود، و اما... مدرس پیر مدرسه از قاضی تقاضا می کند که دخترک را به جای مجازات، به او بسپارند تا به جمع همسرانش اضافه کند. دخترک را به خانه می آورد و زنان دیگر او را می آرایند تا شب که پیرمرد بازمی گردد مراسم زفاف را با به جا آورد، و سپس در بشکه ای آب گرم، غسل می کند.
این صحنه را تکرار کنید
طراحی و اجرا خانه طراحان انقلاب اسلامی