این فیلم نخستین و جدیترین فیلم در حوزه جنگ ایران و عراق؛ است که در سال ۱۳۶۴ اکران شد و درحالی که جمعیت ایران نزدیک به ۴۵ میلیون نفر بود، ۱۸ درصد به دیدن فیلم رفتند و فیلم به فروشی معادل ۷۳۸ میلیون و ۶۲۰ هزار تومان رسید.
این فیلم نخستین و جدیترین فیلم در حوزه جنگ ایران و عراق؛ است که در سال ۱۳۶۴ اکران شد و درحالی که جمعیت ایران نزدیک به ۴۵ میلیون نفر بود، ۱۸ درصد به دیدن فیلم رفتند و فیلم به فروشی معادل ۷۳۸ میلیون و ۶۲۰ هزار تومان رسید.
سردار سلیمانی حالا یک قهرمان ملی است. او در اولین روز از نوروز طبق یک عادت قدیمی به دیدار خانواده های شهدا می رود و این بار به دیدار خانواده شهیدان یعقوب و محمد جهانگیری برادران اسحاق جهانگیری معاون اول رئیس جمهور رفته است. روایت جهانگیری از این دید و بازدید نوروزی کوتاه اما خواندنی است. او نوشته است: « اولین روز بهار سردار قاسم سلیمانی به دیدار مادرم بعنوان مادر شهیدان یعقوب و محمد آمد. ایشان رسم دارد که به دیدار خانواده های شهدا برود. از مادرم پرسیدم؛ مادر چقدر سردار را دوست داری؟ با لحنی مهربان و مادرانه گفت: خیلی.
رفتار مادرم با سردار مثل فرزند خود بود و به ایشان عیدی هم داد. امروز سردار سلیمانی در نزد ملت بزرگ ایران، قهرمان ملی است.»
بخشی از بیانات رهبری در جمع عوامل فیلم شیار 143
شما مىبینید که این حضرات کُرهاىها -من از کار اینها خوشم مىآید- تاریخ ندارند؛ لذا میگویند «افسانهى جومونگ»، افسانهى فلان. یعنى از اوّل حساب را تسویه میکنند؛ [میگویند] افسانه است، واقعیّت نیست. یکچیزى در مىآورند، یک تاریخ براى گذشتهى خودشان درست میکنند، که
وقتى یک جوان کُرهاى به این فداکارىها و به این شجاعتها و به این کارهاى عجیب غریبِ سینمایى نگاه میکند،
خب احساس هیجان میکند، احساس هویّت میکند، احساس افتخار میکند.
ما اینها را در واقعیّت زندگى خودمان داریم، اتّفاق افتاده، پیش آمده؛ چرا از اینها استفاده نمیکنیم؟
بهنظر من یک قصور بزرگى - نمیگوییم تقصیر؛ لااقل قصور بزرگى - اتّفاق افتاده است، باید جبران بشود.
به گزارش بانی فیلم: می گویند ما در عصر ابرقهرمانان زندگی می کنیم. پدیده هایی با نیرویی مافوق تصور که از درون قفسه کتاب های مصور (کمیک بوک ها) در آمده اند و تقریباً در هر گوشه ای از دنیا به شکل فرهنگ عامه نمود یافته اند… اما در بین آنان، کدامین حقیقتاً حاکم اند؟ قدرت این ابرقهرمانان بستگی به کیفیت آن ها دارد و تأثیر محبوبیت شان در میان مردم، و البته تعداد ابرقهرمانان «مارول» بسیار زیاد است لیکن ما تنها ۲۰ تن از برجسته ترین آن ها را انتخاب کرده ایم:
در سال ۱۹۳۸ از طریق قصه های مصور متولد شد. او اولین ابرقهرمان آمریکا محسوب می شود که به دنبال حقیقت و عدالت بود و سال ها به کمک تلویزیون و سینما جهانیان را مسحور اعمال قهرمانانه خود کرد. «سوپرمن» هر جا که مردم دچار گرفتاری می شدند به نجات آن ها بر می خاست. کریستفر ریو نقش این ابرقهرمان را به کامل ترین وجه بر پرده سیمنا نشاند. شخصیت اصلی اش کلارک کنت بود که در زمان لازم بدل به سوپرمن می گشت.
از طریق قصه های کارآگاهی مصور به سال ۱۹۳۹ تولد یافت. به او شوالیه سیاه (یا تاریکی) لقب داده بودند، موجودی سرسخت اما مرموز که در نقاب و لباس سیاه به ستیز علیه بدی ها بر می خاست. ادام وست در مجموعه تلویزیونی «بتمن» را شناساند ولی این کریستفر نولان بود که با سه گانه اش «شوالیه تاریکی» و با نقشی برای بازیگر کریستین بیل او را جاودانه ساخت. شخصیت اصلی اش بروس وین بود که به هنگام خطر مبدل به بتمن می شد.
مدیر حوزه های علمیه ایران گفت: برای معرفی شخصیت و سیره علمی و عملی آیت الله العظمی بهجت(ره) بهره گیری از هنر هفتم بدون تردید می تواند اثر مطلوبی در معرفی این میراث ارزشمند حوزه علمیه بر جای گذارد.
به گزارش شفقنا از حوزه، آیت الله علیرضا اعرافی در اولین نشست شورای سیاستگذاری کنگره یکصدمین سال ولادت آیت الله العظمی محمد تقی بهجت(ره) اظهار داشت: با توجه به موضوع برگزاری بزرگداشت صدمین سال ولادت این سلف صالح حوزه، بحمدالله تاکنون دبیرخانه و چارچوب کارهای اولیه شکل گرفته است و امروز اعضای شورای سیاستگذاری نمایندگانی را به منظور پیگیری مصوّبات شورا معرفی خواهند کرد.
سایت رسمی رضا عطاران، شاهکار و اسطوره سینمای طنز ایران
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی دفتر مقام معظم رهبری، در آستانه ایام شهادت حضرت صدیقه کبری سلاماللهعلیها امشب (پنجشنبه) جمعی از شاعران مذهبی با رهبر معظم انقلاب اسلامی دیدار کردند.
حضرت آیتالله خامنهای در این دیدار با تأکید بر اهمیت محتوای اشعار دینی، خاطرنشان کردند: مدح و مصیبت ائمه علیهمالسلام بخش مهمی از شعر دینی است اما در این بخش باید سخنان معقول، منطقی و برخاسته از نگاه و سلیقه درست بهکار برده شود و از برداشتهای عامیانه و سطحی، و بیان مسائل جعلی و توهمی پرهیز شود.
حضرت آیتالله خامنهای، متصل کردن حوادث صدر اسلام با حوادث امروز را رسالتی مهم برای شعر و شاعران دینی خواندند و افزودند: پیغمبر اکرم و ائمه معصومین صلواتاللهعلیهم همگی اهل مبارزه شدید و مؤثر با ظلم، طاغوت، کفر، نفاق و فسق بودند و به همین علت نیز بهدست حاکمان جابر و جائر به شهادت رسیدند.
رهبر انقلاب اسلامی، پیروی واقعی از ائمه معصومین را در متابعت عملی از آن بزرگواران و استمرار مبارزه با کفر و نفاق دانستند و خاطرنشان کردند: مبارزه علیه کفر و نفاق جهانی در جمهوری اسلامی آسان و امکانپذیر است، در حالیکه در زیر سایه شوم برخی حکومتهای منطقه، کمترین اعلام برائت از امریکا نیز موجب عصبانیت و واکنش شدید آنها میشود.
حضرت آیتالله خامنهای افزودند: مبارزه با ظالمان منحصر به مبارزه با شمشیر نیست و امروز تبلیغات در دنیا حرف اول را میزند که میتوان با ابزار بیان و شعر با ظالمان مبارزه کرد و در سالهای اخیر نیز نمونههای بسیار خوب و امیدوارکنندهای در این خصوص تولید شده است.
بانی فیلم – گروه سینمای ایران: سینمای ایران امسال ۶۰ فیلم را روی پرده دیده که از این تعداد ۳۱ فیلم تا این مقطع از اکران توانستند فروش خود را از مرز یک میلیارد تومان فراتر ببرند. این در حالی است که سال گذشته از میان ۵۷ فیلمی که روی پرده رفتند، تنها ۱۷ فیلم توانستند فروشی بیش از یک میلیارد تومان را تجربه کنند. مقایسه ای که نشان از افزایش قابل توجه سوددهی سینمای ایران در سال جاری دارد. ضمن اینکه با توجه به اتفاقات غافلگیر کننده ای که از آغاز امسال شاهد وقوع آنها در گیشه بودیم، بعید نیست در همین اسفند ماه نیز ورود فیلم های دیگری، به پربارتر شدن هر چه بیشتر گیشه بینجامد. در همین حال نمی توان از کارکرد ستاره های سینما در فروش فیلم ها در کنار دیگر فاکتورهای جذب مردم به سالن های تاریک غافل شد. ستاره هایی که امسال بعضی از آنان خوش شانس بودند و خوب فروختند و فیلم های برخی دیگر، فروش های پایین تر از حد انتظاری را رقم زدند.
به گزارش بانی فیلم، با یک حساب سرانگشتی می توان شهاب حسینی، رضا عطاران و محمدرضا گلزار را سه ستاره بفروش و محبوب گیشه امسال دانست. در ادامه مروری داریم بر میزان فروش این ستاره ها و نیز چهره هایی که فروش های متوسط یا نازلی داشتند.
در حالیکه تلویزیون ابرقهرمانی به حد بحرانی خود رسیده، اسپین آفی جدید از دنیای «اکس-مِن» که داستانش در یک بیمارستان روانی اتفاق میافتد، این ژانر را به سطحی حقیقتا حیرتانگیز و تازه جهش می دهد.
به گزارش بانی فیلم به نقل از گاردین، ابرقهرمانها همه جا هستند، اما در تلاقی پراجتماع این قهرمانان نقاب دار در سریال های مختلف تلویزیونی و کراس اوورهای مختلف از جمله اپیزود مشترک موزیکال اخیر سریال های «فلش» و «سوپرگِرل» و سریال «مشت آهنین» نت فلیکس که به زودی از راه میرسد، اسپین آف جدید «اکس-مِن» که «لژیون» نام دارد، کاملا متمایز است. با وجود اینکه این سریال با اقتباس از یکی از شخصیت های کوچک موجود در اساطیر گسترده انسان های جهش یافته مارول ساخته شده است، هیچ ارتباط واضحی با فرنچایز فیلم های سینمایی این کمپانی ندارد. در حقیقت، اگر به خاطر X مخفی پشت حرف O در لوگوی سریال نبود، به سختی میشد هیچ ارتباط خاصی بین این دو پیدا کرد.
این مسئله باعث می شود «لژیون» کمی آزادی مورد نیاز داشته باشد، البته وقتی که ما شخصیت اصلی داستان یعنی دیوید هالر را برای نخستین بار میبینیم، او به هیچ وجه آزادی ندارد. (نقش دیوید را دن استیونز بازی می کند، مردی که بعد از سه فصل نقش آفرینی در سریال «دانتون ابی» در نقش متیو کراولی یکی دو چیز درباره آداب و رسوم اجتماعی می داند). بعد از اینکه به هالر گفته می شود شیزوفرنی دارد، او را در بیمارستان روانی کلاک وُرکس بستری می کنند، تیمارستانی که در آن بیماران لباس های گرمکن های مدل قدیمی می پوشند.
حمدجواد دهقانی سرپرست پایگاه استنادی علوم جهان اسلام (ISC) گفت: بررسی پایگاه استنادی اسکوپوس در سال ۲۰۱۶ میلادی نشان میدهد که زبان فارسی جایگاه ۱۴ دنیا از لحاظ تولید علم دنیا را کسب کرد که در مقایسه با سال ۲۰۱۲ میلادی هفت پله ارتقا و ۵۴ درصد رشد را نشان میدهد. اینجا
مجموعه تلویزیونی قصه های تبیان به همت مرحوم فرج الله سلحشور و براساس دغدغههای او در زمینه تولید آثار دینی، توسط گروهی از نویسندگان و کارگردانهای جوان به انجام رسیده است.
این مجموعه اپیزودیک بر اساس داستانهای واقعی و موضوعات قرآنی ساخته شده، فیلمنامه آن با محوریت موضوعات قرآنی به نگارش درآمده و همه داستانها و روایات آن بر اساس اتفاقات و داستانهای واقعی جلوی دوربین رفته است.
در ساخت مجموعه قصههای تبیان، جمال شورجه و منصور براهیمی به عنوان مشاور در کنار سلحشور بودهاند و به جوانانی که نویسندگی و کارگردانی این قصهها را به عهده داشتهاند، مشاوره دادهاند.
پس از اعلام تحریم مراسم اسکار از سوی ترانه علیدوستی به علت تصیم نژادپرستانه ترامپ مبنی بر قطع هرگونه ویزا به ایرانی ها برای ورود به آمریکا، این اقدام با بازتاب گسترده ای در رسانه های دنیا مواجه شد.
سی ان ان، هالیوودریپورتر و واشینگتن پست، فرانس۲۴، دیلی میل، هافینگتون پست، گاردین، الجزیره، هالیوود ریپورتر، ان بی سی نیوز و ده ها سایت خبری و سینمایی دیگر این خبر را پوشش دادند.
نیوروک تایمز یکی از رسانه های معتبر آمریکا بصورت ویژه خبر را پوشش داد و مصاحبه ای ایمیلی با ترانه علیدوستی درباره تصمیم جنجالی اش انجام داد.
به گزارش سلام سینما به نقل از خبر آنلاین ترانه علیدوستی در مصاحبه با این رسانه گفت
تصمیم گرفتم حتی اگر امکان حضور در اسکار را داشته باشم در این مراسم شرکت نکنم، چون دیدن اینکه مردم معمولی هموطنم از حق قانونی خود برای دیدن فرزندانشان یا ادامه تحصیل در آمریکا محروم میشود، عمیقا مرا آزرده است.
علیدوستی با اشاره به اینکه آمریکا در تهران سفارتخانه ندارد و ایرانیان برای انجام کارهای مربوط به ویزا به کشورهای همسایه سفر میکنند گفت: «بسیاری از مردم کارهای ضروری پزشکی دارند. من مطمئنم که بسیاری از آنها برای خوشگذرانی یا تعطیلات به آمریکا سفر نمیکنند و کارهای بسیار مهمتری دارند.»
او در ادامه افزود: «مطئنم که آمریکا نیز بارها از حضور ایرانیان مهاجر و خدماتشان سود برده است. بنابراین اصلا برای من قابل قبول نیست به دولتی احترام بگذارم که برای مردم کشور من احترامی قائل نیست.»
جبار آذین منتقد و مدرس سینمای کشور در خصوص نبودن قهرمان درفیلم نامه ها گفت: قصه بدون قهرمان دیگر قصه نیست، شخصیت دراماتیک، یک قصه قهرمان است. اگر این قهرمان به درستی در یک اثر پرداخت نشود آن اثر فاقد جنبه های دراماتیک خواهد بود و مخاطب را جذب نمیکند.
وی ادامه داد: در واقعیت علی رغم وجود شخصیتهای واقعی قهرمان در جامعه ما، این قهرمانان در آثار سینمایی ما به تصویر در نمیآیند. اگر هم این کار انجام میشود به شکل ناقص و کارآمد عرضه شده است.
وی عنوان کرد: ایران اسلامی پر از قهرمان است، قهرمانانی که بستر خیزش آنها دوران انقلاب و دفاع مقدس است. هر کدام قصه و غصهای دارند و در راه اهداف و آرمانهای ملی، دینی و ارزشی شهید، جانباز یا آزاده شدهاند. نیاز است در عرصه هنر به ویژه سینما به این قهرمانان بپردازیم اما به دلیل غفلت مدیران سینما و کم کاری فیلم سازان همچنین اشباع بازار سینما از فیلمهای سطحی و تجاری و تغییر ذائقه مخاطب به سوی فیلمهایی که جایگاه فرهنگی مناسب ندارد، آثاری بر مبنای شخصیتهای قهرمانان در سینما ساخته نمیشود. این مجوزی نیست که بگوییم کوتاهی و کم کاری مدیران ما موجه است.
انسانِ گذشته با برگزاری آیین هایی سعی در جلب نظر و رضایت خدایان داشته و از دل همین آیین ها و تصورات، داستان های اسطوره ای شکل گرفته و ثبت شده است. از سوی دیگر زمانی که انسان به عصر خردباوری میرسد با وجود اعتقاد نسل به نسل، وجود خدایان و اساطیر را به مرز انکار میکشاند و خود را موجودی دارای توان مبارزه با قدرت های گاه ظالمانه خدایان متعدد میبیند و در همین نقطه است که قهرمانی انسانی متولد میشود. انسان داستان پرداز برای قدرتمند شدن این قهرمان یا او را از نسل خدایان (نیمه خدا) میپندارد و یا قدرتهایی فرازمینی را به وی نسبت میدهد و البته همواره بر جنبهی انسانی قدرتمند او تاکید دارد. انسانها با وجود گرایش پیشینیان خود به داستانها، اسطوره و تمایل به باور آنها با دخالت علم در دوراهی باور یا عدم باورپذیری قرار میگیرند و شاید به همین سبب این فیلمها دارای جذابیت بالایی هستند. اگرچه در این دوره نیز شاهد هستیم که گاهی علم از توضیح بعضی مسایل ماوراءالطبیعه باز میماند و اساطیر، قهرمانان و یا حتی جادو، همچنان جایی در میان مردم دارند، با این وجود گویی مردم دیگر حاضر به پذیرش سلطه نیروهای مافوق طبیعی نیستند و وجود آنها را نفی میکنند.
سینما برای نمایش مضامین کهن در قالب انگاره های نیرومند معاصر از الگوهای زمینی کمک میگیرد؛ خدایان را به شکلی زمینی و گاه حتی با لباسهای امروزی نشان میدهد. البته نکته جالب توجه این است که در فیلم هایی با مضامین اسطورهای خدایان، به خصوص خدایان یونانی، با پوشش مخصوص دوران کهن، با زره، شنل و غیره نشان داده میشوند و فرقی نمیکند که بروز این اسطوره در زمان گذشته یا در زمان معاصر باشد.
سینما برای نشان دادن ابهت خدایان و تمایز آنها از انسانها، دست به دامان استفاده از جلوه های ویژه بصری و همینطور دکورهای عظیم و با شکوه شده است؛ مانند شکوه سرزمین اَسگارد در فیلم ثور. همچنین سینما بر طبق عادت خود به نمادپردازی اهتمام میورزد که این نمادپردازی را در اشکال مختلف دکور و وسایل سرزمینهای اسطوره ای تا رنگهای لباسهای شخصیتها میتوان دید. به عنوان مثال، استفاده مبرم از رنگهای طلایی، سرخ و نقرهای که به نوعی رنگهای سلطنتی به شمار میروند، برای قهرمانان مثبت فیلم ثور و غالب فیلمهای اسطورهای و رنگهای سرد، تیره و اشکال تیز و خشن برای مردم و سرزمینهایی که قرار است نقشی منفی را به عهده داشته باشند.
سینما تاثیر اسطوره را بر زندگی انسان اجتناب ناپذیر عنوان میکند و سعی دارد اتفاقات اساطیری را با زندگی امروزی پیوند بزند؛ در این فیلم نحوه حضور شخصیت ثور در زمین برای محققین به عنوان نوعی اتفاق جوی قلمداد شد که این موضوع در ذهن مخاطب جستجوگر و خلاق باعث ایجاد جرقهای میشود: هر اتفاق جوی در پشت خود نوعی اسطوره به همراه دارد که شاید عقلانی و منطقی نباشد، اما از آنجا که انسان همواره به داستان پردازی تمایل دارد، سبب میشود که حتی برای لحظهای این باور در ذهن مخاطب پرورانده شود.
استفاده از ابزار به عنوان عامل برتری و نیز جادویی در اساطیر همواره حضوری پررنگ دارد. این ابزار خاص است که به اسطوره جدید «اسپایدرمن» اعتباری قهرمانانه میبخشد. در داستان ثور، ابزار، چکشی است که مانند بومرنگ عمل میکند و قدرت تخریبی بسیار بالایی دارد. در اساطیر، قهرمانان دارای چنین ابزاری بوده اند. چکشِ میولِنِر از آنجا که به قهرمان باز میگردد، نشانه ای برای قدرت تحلیل نرفتنی محسوب میشود.
از طرفی دیگر میتوان مشاهده کرد که پیشرفت تکنولوژی به فیلمسازان امکان میدهد تا بتوانند هرآنچه را در اساطیر مییابند، به راحتی ساخته و تصورات خود را روی پرده بیاورند. در واقع سینما بهترین رسانه برای به تصویر کشیدن مقولاتی است که قرنها و نسلها در تصور مردمان جا خوش کرده است.
در این نوشتار تلاش شد تا به علل زنده نگه داشتن اسطوره و تلاش برای بازنمایی آن به شکلی گسترده، پرداخته شود. همانگونه که گفته شد اساطیر میراثی از گذشتگان هستند و پرداختن به آنها و شناسایی و باز نمایی آنها به نحوی که مخاطب را جذب کند، در این زمان شاید فقط از عهده رسانه ای مانند سینما برآید.
درپایان اینگونه میتوان نتیجه گرفت که اسطوره های اروپایی و اسکاندیناوی به دلیل بیشتر شناخته شدن به عنوان منابع پایان ناپذیری مورد استفادهی نویسنگان و سازندگان فیلم ها قرار گرفت تا اساطیر تبدیل به منابعی سرگرم کننده شوند که انسانها را برای لختی از زندگی روزمره دور کنند و در دنیای پر پیچ و خم خود غرق کند. اسطوره میتواند در لایه ای از حسی خوشایند و قهرمانپرور انسانها را به مفاهیم والای انسانیت از قبیل امید، عشق، خانواده، وطن و صلح که روز به روز در حال کمرنگ و فراموش شدن است، نزدیک کند و یادآور شود که انسانها برای چه هدف والایی به دنیا آمده اند و تنها راه جلوگیری از نابودی بشر، زنده نگه داشتن مفاهیم انسانی است.
خلاصه داستان فیلم :
مریم و رضا با سایر آدم ها تفاوت دارند .آیا این تفاوت را با معجزه عشق می توان حل کرد .. ؟
کارگردان: مازیار میری
نویسنده: حامد محمدی
بازیگران: شهاب حسینی، نگار جواهریا ، فرشته صدرعرفایی، سیامک احصائ ، محمدمهدی احدی سپهراد فرزامی، مهسا مهجور، هلیا کریمی ، الهام کردا
«حوض نقاشی» یک فیلم ملودرام است. ملودرام، در درجه اول با احساسات و عواطف تماشاگر سر و کار دارد. شاید بتوان گفت که یک ملودرام هر قدر این احساسات را به رقت بیشتری بکشد، هر قدر موجب شود که تماشاگر از فرصت تاریکی سالن سینما استفاده کند و بیشتر چشم هایش را خیس اشک کند، ملودرام بهتری است. اما این، شاید اولین و پایه ای ترین ویژگی ملودرام باشد.
شفقنا رسانه- زندگی مرحوم آیت الله علی اکبر هاشمی رفسنجانی زندگی پرتلاطمی بود و مملو از اتفاقاتی که هر کدام حائز ارزشهای خبری زیادی بودند. اتفاقات تلخ و شیرین زندگی هاشمی فراز و نشیبهای تاریخ معاصر هم بودند. اتفاقات پیش از ۱۷ بهمن ۱۳۵۷ گرچه «ارزش خبری» داشتند، اما هاشمی از نظر رژیم حاکم، خرابکار و دشمن امنیت ملی بود. اما در پنجمین روز ورود امام، اتفاق مهمی در جریان پیروزی انقلاب اسلامی رخ داد و آن انتخاب دکتر مهدی بارزگان عضو نهضت آزادی به عنوان رئیس دولت انقلابی بود. انتصابی که افتخار قرائت حکم آن به هاشمی رفسنجانی رسید و این نخستین بار که علی اکبر ۴۴ ساله نامش بر صفحات مطبوعات نقش بست. آنچه در پی می آید «برخورد»، «شگفتی»، «تازگی»، «مجاورت»، «تاثیر» و «شهرت» است که بر مطبوعات معاصر نقش بست و راوی مقطعی از زندگی حافظهی تاریخی انقلاب شد.
در زمانهای قدیم شهری بود افسانهای به نام گوهران. دلیل این نامگذاری این بود که شیرزاد، پهلوان نامدار، پس از شکست دادن دیو سفید، سنگی اسرارآمیز به نام «گوهران» را از دیوها پسمیگیرد و با خود به شهر میآورد. این سنگ برای آدمیان نیرو، سعادت و خوشبختی به ارمغان میآورد و از آن پس، سنگ جادوئی در تالار مخصوصی در قصر حاکم محافظت میشود که کلید آن همیشه بر گردن حاکم شهر آویخته است.
مردم این سرزمین تصور مینمودند که دیگر دیوی وجود ندارد، اما غافل از اینکه دیوها در تلاشند که به هر شکل ممکن سنگ گوهران را به چنگ آورند و با نیروی جادوئی آن، قدرت سابق خود را بدست آورده و با ضعیف شدن آدمیان بر آنان چیره گردند.
«آریو»، قهرمان اصلی داستان، پسر بچۀ بازیگوش، باهوش و کنجکاوی است که همراه مادر و تنها خواهر خود «کمندگیس» در این شهر زندگی میکند. او در کارگاه دیگساز معروف شهر، «کچلدیگی»، به شاگردی مشغول است. کچلدیگی آدمی بدجنس و مالدوست است که بخاطر طمعِ خود، پنهانی با دیوها ارتباط برقرار کرده و در ازای گرفتن سکههای طلا برای آنها دیگهای پرنده میسازد. آریو به راز کچلدیگی پیمیبرد و قصد دارد وجود دیوها را به حاکم و مردم شهر اطلاع دهد، اما هیچکس حرفهایش را باور نمیکند.
دکتر علیرضا دباغ مدیر فصلنامه "سزرمین هنر" هنرلند در یاداشت "نَه ماه و نَه پلنگ…" پرداخت ناقص تلویزیون به افسانه و اسطوره را مورد بررسی قرار داده است.
«ماه و پلنگ» نامی است عاریت گرفته شده از یک افسانه ، برای سریالی که قرار بود با نام «ملکا» روی آنتن برود.اما اکنون آخرین قسمت های آن با نام ماه و پلنگ درحال پخش از شبکه سوم سیماست.
سریال «ماه و پلنگ» داستان انتقام گیری دختری است که در روز عروسیش، مرد زندگیش را بر اثر یک سانحه رانندگی دربرابر دیدگانش از دست می دهد و پس از مدتها بستری شدن در بیمارستان روانی، و معالجه به زندگی عادی بازمی گردد اما پس از مدتی تصمیم می گیرد انتقام بگیرد.
صرف نظر از جذابیت کلی اینگونه داستانهای تکراری ، آنچه در ماه و پلنگ به تصویر کشیده می شود، نشان دهنده بخشی از مشکلات فرهنگی جامعه امروز کشور ماست. مشکلاتی که اگر یک جامعه شناس یا یک پژوهشگر حوزه ارتباطات یا یک استاد دانشگاه آن را بیان کند، به احتمال زیاد او را به عداوت با نهادهای فرهنگی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران متهم خواهند کرد اما وقتی از رسانه ملی پخش شود نه تنها سیاه نمائی نیست بلکه احتمالا از منظر مدیریتی قابل تقدیر هم هست و به همین زودی، عوامل برنامه ساز و مدیران محترمی که افتخار ساخت این سریال را درکارنامه فرهنگیشان ثبت کرده اند مورد تفدیر نیز قرار خواهندگرفت. پس از این فرصت استفاده می کنیم و با شخصیتهای خلق شده دراین سریال همراه می شویم .
در ورای داستان یک خطی گفته شده ،ما با مجموعه ای از شخصیتهایی در این سریال مواجهیم که اگر به طور فهرست وار ویژگیهای آنها مرور شود، متوجه نکات تکان دهنده ای درباره آنها می شویم که هرکدام به نوبه خود برگ سیاهی از پرونده انسانها در جامعه امروز به شمار می روند:
پیرمرد ظاهر الصلاحی که از وکیلش می خواهد پسر قاتلش را از اتهام قتل تبرئه کند.
کارگر ساده ای که با عرق جبین به پول هنگفتی دست یافته و می خواهد با بهره مندی از مال ومکنت خود اسباب وصلت پسر دانشگاه رفته اش با خانواده ای از طبقه اجتماعی دیگر، وجهه خانوادگیش را ارتقا ببخشد.
وکیلی که برای تبرئه موکلش شاهدان را می خرد.
شاهدانی که با گرفتن رشوه از شهادت در دادگاه خودداری می کنند.
روانپزشکی که بیمارش را فریب می دهد ….
در جهان امروز بسیاری از قدرتها در تلاش هستند با استفاده از ابزارهای رسانه ای که در اختیار دارند نهایت استفاده را در راستای جهت دهی به افکار عمومی دنیا صورت دهند و در این مسیر به دنبال آن هستند که با دست گذاشتن روی اعتقادات و تفکرات دینی ملت ها ، حقایق را در نزد ملل مختلف سبک شمارند و از هر طریقی که شده است افکار عمومی این کشورها را به آن چیزی که مدنظرشان است سوق دهند.
با توجه به منابع معرفتی در دین اسلام می توان دریافت که آخرالزمان صحنه نبرد میان جبهه خیر و جبهه شر است و آماج فتنه ها به حساب می آید. در عصر کنونی بهترین روش جنگ و ضربه به دشمن در جنگ نرم و اصول عملیات روانی است که بهترین و اثرگذارترین سلاح و ابزار آن رسانه است و امروزه بدون اغراق شاهد آماج فیلم ها و سریال هایی از سمت غرب هستیم که تفکر و مفهوم مهدویت را هدف گرفتند و آن را به هر شکل ممکن تخریب و تحریف می کنند.
در این میان پرورش نسل منتظر با اعتقادات ناب و خالص کاری مهم و به مراتب مشکل است که به عهده مومنان منتظر در هر عصر قرار دارد. از سمتی دیگر دشمن با حمله به ذهن کودکان با استفاده از رسانه، فیلم، انیمیشن، بازی، اسباب بازی و... در تلاش است تا ذهن پاک این کودکان را نسبت به مفاهیم اصیل آخرالزمان و مهدویت، مهندسی و به سمت و سویی خاص بکشاند، لذا بررسی تفکرات سازنده محصولات رسانه ای در پیشگیری و واکسینه کردن جامعه به ما کمک شایان توجهی خواهد کرد.
اهمیت رسانه
نیل پستمن در کتاب زندگی در عیش ، مردن در خوشی می گوید:
انتقال معلومات سه دوره دارد: ۱- گفتار ۲-نوشتار ۳-تصویر که دشمن برای انتقال و فرهنگ خود با استفاده از تمام امکانات از این ابزارها استفاده کرده است. امروزه آثار فرهنگی، رسانه ای و هنری متعدد عهده دار مباحث آخرالزمان شده اند. نگاه به این آثار بیان گر تلاش غرب در قالب ارائه محتوایی با ظاهری متفاوت و جذاب است که صحبت از پایان تاریخ و خطراتی دارد که بشریت را تهدید می کند.
اغلب در پایان این آثار، نجات بخشی یا منجی گرایی از دل غرب بر می خیزد و بشریت و جهان را نجات می دهد؛ با یک نگاه اجمالی در می یابیم که حجم فیلم های سینمایی و برنامه های تولیدی در شبکه های رسانه ای غربی در این سال ها در موضوع مهدویت و آخرالزمان شیعی با قبل از آن قابل مقایسه نیست، البته نگاه همه ی این برنامه ها و هدف آن ها تخریب و تحریف این اندیشه نجات بخش را دارند و جهان غرب با استفاده از این رسانه ها تلاش می کند تا بعد از تخریب و تحریف، مفاهیم مورد نظرخود را در جهت بهره برداری خاص به مخاطبش القا کند.
دو استراتژی صهیونیسم رو در رو با مهدویت
غرب و به ویژه صهیونیسم در خصوص جریان رسانی آخرالزمانی دو استراتژی را دنبال می کند؛ این دو استراتژی خط مشی مهم برنامه های آن ها برای جهان را دنبال می کند که اگر این دو استراتژی به طور دقیق تبیین شود می توان آنتی دکترین هایی طراحی و ارائه کرد که بی تردید توطئه های آن ها را خنثی خواهد کرد.
استراتژی اول: اسطوره سازی
صهیونیسم برای مشروعیت بخشیدن به کارهای شیطانی خود و همچنین ایجاد خط قرمز و تشکیل تفکرات تهاجمی از سال ها قبل با توجه به تاریخ بنی اسرائیل اسطوره هایی را برای خود قرار داده است که در فیلم ها به طور مستقیم و غیرمستقیم از آن ها دفاع می شود و ذهن مخاطبان را با استفاده از تکنیک های رسانه ای و فنون عملیات روانی مهندسی و مسموم می سازند تا چهره ای مطلوب و نجات بخش از خود به جهان معرفی کنند.
استراتژی دوم: بدل مباحث مهدویت
همزمان با استراتژی اول یعنی معرفی اسطوره ها، در استراتژی دوم بدل زدن مباحث مهدویت را پیش می برن؛ در آثار موجود بطور مثال تحریف و خدشه دار کردن مسائلی مانند:رجعت، ظهور، پساظهور و پسا آخرالزمان ، چهره منجی و توهین و افترا به انبیا و ائمه(علیهما السلام) قابل مشاهده است و متاسفانه برای تمامی سنین این کارها ساخته شده است.
می توان گفت اکثر انیمیشن های تولید شده دارای مفاهیم آخرالزمانی هستند که در این مقاله به سه گانه ی پاندای کونگ فو کار خواهیم پرداخت.